به نام عشق و امید
آغوشم را گشوده ام تا ناگاه که تو را دیدم همچون کودکی که بعد از کشیدن سختی و بدبختی،گرفتاری و ترس و هراس پدرش را می بِبیند و با گریه خودش را در آغوشش می اندازد؛ با دستانی باز خود را در آغوشت بیندازم و های های گریه کنم ای غریبی که در غربت خود در آرزوی فراهم کردن زندگی خوشی برای تشنگان عدالتی!
بهشت خون
منتظریم اومدی ها!
به نام محبوب و معشوقی که تو را به بشریت هدیه داد تا روزی که آمدی درخت فرهنگ اسلامی - انسانی را به ثمر بنشانی! تو که اوج انسانیتی! تو که شبها همچون مولایمان عَلی(ع) در مقابل حضرت دوست گریانی و روزها قلوب خسته را با لبخند ملیح و آرزوهای سبزت (رشد دادن ایمان وانسانیت) نور رسانی! تو را می گویم فرزند حسین(ع)! ای علمداری که نخواهی گذاشت علم عمویت عباس(ع) بر زمین بماند! مژده ای ده و بگو که کی می آیی!